به گزارش مشرق ، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:
حالا كجا شو ديدي آقاي كاتب!
كاتب ويژه خاتمي و همكار روزنامه زنجيره اي سلام با افسردگي تمام گروه هاي اپوزيسيون را مورد هجو قرار داد.
بابك داد در زمان رياست جمهوري خاتمي، كاتب ويژه وي بود. وي بلافاصله پس از اوج گيري فتنه و آشوب در سال 88 و بي آنكه تحت تعقيب و فشار باشد به سوداي اقامت در فرانسه از كشور خارج شد اما تا مدت ها ادعا مي كرد در داخل كشور در حال فرار و مبارزه است! اكنون حدود يك سال و نيم از خروج نامبرده از ايران مي گذرد و وي بي آن كه توضيح دهد خود غير از خوردن و خوابيدن چه مبارزه اي كرده، تصويري بي عرضه از گروه هاي اپوزيسيون خارج كشور ترسيم مي كند.
«داد» در گويانيوز اپوزيسيون را «سرگردان» و «زنداني خود» خواند و نوشت: بسياري از اينها كه ساكن آمريكا هستند، نمي توانند به جز در محله لس آنجلس كه به «تهرانجلس» مشهور شده زندگي كنند و بسياري از مهاجران، بعد از سالها زندگي در كشورهاي خارجي، هنوز زبان خارجي نمي دانند. زيرا آنها به نوعي در محدوده همان تنگ كوچك شنا مي كنند.
وي اضافه كرد: «به صورت اسمي ما داراي دهها حزب سياسي مخالف با حكومت ايران هستيم اما در عمل، اين احزاب حتي قدرت برگزاري يك تجمع چشمگير ندارند! آنها هنوز قدرت تشكيل يك گردهمايي و هم انديشي با همديگر را ندارند و هرگز نتوانسته اند يك پارلمان و كنگره از مخالفان تشكيل بدهند. گروههاي اپوزيسيون در مجموع به «مجمع الجزاير پرشماري» شباهت دارند كه با وضعيت فعلي، هيچكدام از جزيره هاي كوچك قابل سكونت نيستند!... در اين ميان، دستگاههاي تبليغاتي و امنيتي جمهوري اسلامي هم بيكار نيستند و به هر چه دورتر شدن اين جزاير كوچك، كمك مي كنند. تخم بدبيني و شك مي كارند و «تفرقه» درو مي كنند! هنگامي كه ما زنداني جزيره خويش باشيم، به قاتل خويش مبدل خواهيم شد. ما قاتل خويشتنيم! در واقع قبل از آنكه حكومت، اپوزيسيون را ناكارآمد كرده باشد، اين خود اپوزيسيون است كه زندانبان و قاتل اپوزيسيون شده است!»
به نظر مي رسد به تدريج بوي كباب از مشام آقاي داد دور شده كه اندك اندك واقعيت ها را - به انضمام نحوه تأمين مواجب نوكري و ارتزاق در ينگه دنيا آن هم در ميان صدها آدم گرگ تر و كلاهبردارتر از خود- لمس مي كند.
به تازگي سايت اپوزيسيوني اخبار روز در گزارشي تصريح كرده بود: اصلاح طلبان از چند سال پيش به واسطه فرستادن برخي نيروهاي خود به خارج كشور درصدد راه اندازي آلترناتيو جمهوري اسلامي بودند اما اكنون با وضعيت توهمي كنار آمده و نفوذ اجتماعي خود را از دست داده اند.
اسرائيل: اروپايي ها فقط ما را سياه مي كنند!
نخست وزير و وزير خارجه رژيم صهيونيستي معتقدند: كشورهاي اروپايي در تحريم عليه ايران جدي نيستند.
به گزارش راديو اسرائيل، نتانياهو در جمع سفراي اين رژيم گفت: «تحريم ها عليه ايران كافي نيست.» ليبرمن وزير خارجه نيز تحريم هاي كشورهاي اروپايي عليه حكومت ايران را «جدي» ندانست و گفت: «به اين نتيجه رسيده ام كه برخي از كشورهاي اروپايي، تحريم ها را عملي نمي كنند و تنها ژست ظاهري مي گيرند و هدف شان جلوگيري از برنامه هسته اي ايران نيست.»
وي خطاب به اين كشورهاي اروپايي گفت: «لازم نيست براي دادن آرامش خاطر به اسرائيل زحمت بكشيد!»
جروزالم پست نيز از قول نتانياهو نوشت: اسرائيل مطمئن نيست تحريم ها بتواند برنامه هسته اي ايران را متوقف كند. با اين حال برخي كشورهاي اروپايي به تحريم ايران بي علاقه هستند.
سال گذشته يك مقام صهيونيست تصريح كرده بود اروپايي ها شب هنگام عليه ايران تحريم هايي را به تصويب مي رسانند اما صبح كه مي شود صدها شركت اروپايي براي عقد قرارداد با ايران صف مي كشند!
قريحه خوبي داري رمان هاي سنگين را زياد بخوان!
پاسخ تمسخرآميز خاتمي به نامه كسي كه ادعا مي كند در زندان اوين بازداشت بوده، محافل ضد انقلاب را عصباني كرد.
نويسنده نامه ادعا كرده بود در بند 209 تحت فشار و شكنجه بوده و داستان آن را نوشته است. به گزارش «كلمه» او در ابتداي نامه خود به خاتمي نوشته بود «آقاي خاتمي عزيز، بعضي خاطرات براي آدم هميشه يك راز مي مانند. رازهايي كه تو ناگزير از سركوب آن ها هستي. مترصد فرصتي بودم تا داستاني را كه براي من از اين رازهاست به شما هديه كنم و چه فرصتي مناسب تر از سالروز تولد شما. تقديم به شما كه محرم رازها و دردهاي ماييد». اما خاتمي در پاسخ به او مي نويسد كه شما فرد خلاقي هستيد و با مطالعه آثار ادبي، نويسنده خوبي مي شويد! خاتمي در پاسخ، متن نوشته شده را جذاب توصيف كرده و مي نويسد: آنچه در خور توجه است اينكه شما علاوه بر روشن بيني، تعهد و پايداري در خور تحسين كه هزينه آن را نيز با بزرگواري پرداخته ايد، داراي قريحه اي خوب در هنر و خلاقيت هاي هنري هستيد كه اگر انشاالله نسبت به تعميق و بسط آن اهتمام كنيد مي توانيد آثار ارزنده اي را نيز داشته باشيد. مطالعه آثار ادبي نويسندگان و داستان نويسان و خواندن رمانهاي سنگين و آغاز كردن با نوشتن داستانهاي كوتاه انشاالله مي تواند منشا پديد آمدن آثار ارزنده خواهد بود!
گفتني است هر چند از اين قبيل نامه هاي جعلي كه نويسنده بي نام و نشان ادعا مي كند مورد شكنجه واقع شده، در فضاي مجازي فراوان منتشر مي شود اما پاسخ خاتمي باعث كلافگي عناصر ضد انقلاب شده است چنان كه پايگاه اينترنتي خودنويس ذيل اين خبر و از قول كامنت هاي مخاطبان نوشت: خاتمي لابد فكر كرده طرف واسه اش قصه نوشته! رئيس مون خاتمي بود كه وضعمون اين جوري شد.... ربطش را بايد از خود خاتمي پرسيد؛ به هر حال نقشش را آن قدر خوب بلد بود كه من يكي را 4 سال، بعضي از دوستانم را 8 سال و ظاهرا بعضي هاي ديگر را مادام العمر فريب داده است... واي بر ما كه اميد و حامي جنبشمون خاتمي و هاشمي باشه.
اصلاح طلبان نمي توانستند افتضاح تر از اين موضع بگيرند
چرا اصلاح طلبان با وجود اعلام عدم شركت در انتخابات از واژه تابو مانند «تحريم» استفاده نكردند؟
حسين قاضيان از تئوريسين هاي حزب مشاركت كه در آمريكا اقامت دارد، در پاسخ به اين پرسش راديو فردا گفت: عمده نيروهايي كه در اين دوره خواهان اين شدند كه شركتي در انتخابات وجود نداشته باشد. در عين حال از واژه تحريم استفاده نكردند، از نيروهاي درون حاكميت محسوب مي شدند و واژه تحريم متعلق به مخالفان جمهوري اسلامي است. اين واژه از اولين روزهاي پس از پيروزي انقلاب از جانب مخالفان سرسخت جمهوري اسلامي به ويژه از جانب نيروهاي چپ غيرمذهبي شكل گرفت و اين واژه يك رنگ و بوي ضد حاكميتي دارد.
وي اضافه كرد: عامل ديگر اين است كه اعلام تحريم با اعمال تحريم فرق دارد و اين نيروها شايد واقف شده اند به اين كه نمي توانند اعمال تحريم كنند بلكه فقط بايد اعلام تحريم كنند. و وقتي شما اعلام تحريم كرديد ولي اعمال تحريم نكرديد ممكن است پيش گرفتن اين تاكتيك سياسي را لوث كند و بنابراين بهتر است كه كمتر و صرفه جويانه تر از اين واژه استفاده كنند تا خود اين واژه و اعمال آن كمتر امكان لوث شدن داشته باشد.
جوادي حصار عضو مركزيت حزب اعتماد ملي نيز گفته است: در شرايط فعلي با توجه به همه امكانات و ابعاد مختلف اين ماجرا فعلا به اين نتيجه رسيديم كه نه كانديدا داشته باشيم و نه از كانديدايي حمايت كنيم. در بين نيروهاي حزب ما افرادي هم به چشم مي خوردند كه مايل بودند حتي در انتخابات شركت كنند. بعضي هايشان الان نماينده مجلس هستند و بعد از انتخابات حتي استعفا نكرده اند و كارشان را ادامه دادند و مشخص است كه مشي مدارا با جريان حاكم را پيشه خودشان كرده اند و در اين حوزه هم خيلي با جريان حزب هماهنگي نشان ندادند.
در همين حال پايگاه اينترنتي بالاترين موضع دو پهلوي اصلاح طلبان را اسباب سردرگمي بيشتر توصيف كرده و نوشت: موضع گيري اصلاح طلبان مذهبي در مورد انتخابات پيش روي مجلس بشدت منفعل و افتضاح ارزيابي مي شود زيرا نيروي سياسي بايد موضع شفاف و قاطع در سياست داشته باشد. اينكه سياستمداري نه در امر سياسي شركت كند و نه آن را تحريم كند موضعي انفعالي و بيهوده است كه همه ضررهاي شركت كردن و تحريم را توأمان دارد ولي كمترين منفعت آندو را ندارد.
بالاترين كه طي چند هفته اخير و در حجمي وسيع از جنجال تحريم انتخابات دفاع مي كرد، اكنون خواستار نامزدي اصلاح طلبان شده تا هم از فرصت رد صلاحيت و هم از فرصت تأييد صلاحيت احتمالي- هر دو - و نهايتا القاي تقلب استفاده كرد.
از اينجا رانده، از آنجا مانده نه روي آمدن و نه روي تحريم!
يك همكار نشريات زنجيره اي كه چند ماهي است به واسطه پايان دوره محكوميت آزاد شده، وضعيت اصلاح طلبان در هر دو صورت شركت يا عدم شركت در انتخابات را آشفته و سردرگم تلقي مي كند.
«احسان مهرابي» با معرفي رمضان زاده عضو شوراي اطلاع رساني در دولت اصلاحات بود و با روزنامه هاي زنجيره اي نظير اعتماد، اعتماد ملي و فرهيختگان همكاري كرده است. وي در تحليلي كه از سوي پايگاه اينترنتي مردمك منتشر شده مي نويسد: اصلاح طلبان مبدع واژه هايي چون آرامش فعال بوده اند كه معلوم نمي كرد در آرامش هستند يا به دنبال فعاليت. «عدم شركت فعال» هم آخرين واژه ابداع شده از اين دست است. ابداع اين واژه ها هم شايد به اين دليل است كه برخي اصلاح طلبان همواره تلاش كرده اند بگويند ما نه اين هستيم نه آن؛ ما چيزي هستيم كه با اين و آن فرق دارد و احتمالاً به همين دليل هم ما واژه تحريم را به كار نمي بريم چون اين واژه در طول 30 سال گذشته از سوي مخالفان نظام به كار گرفته شده است. اصلاح طلبان البته در پاسخ به منتقدان مي گويند كه ما مي گوئيم «عدم شركت»، شما بگوئيد «تحريم»؛ چندان فرقي هم با يكديگر ندارند. البته شايد اين رفتار براي اصلاح طلبان طبيعي باشد، اما معلوم نيست لزوماً مورد پذيرش طرفدارانشان نيز قرارگيرد.
وي فاش مي كند: گپ و گفت هاي اصلاح طلبان براي انتخابات از چند ماه گذشته آغاز شد و حتي چهره هايي چون هاشمي رفسنجاني نيز در جريان اين بحث ها قرار داشتند. مدافعان و مخالفان شركت هم البته متفاوت بودند. اين بار برخي از چهره هاي اصلاح طلب نيز مدافع شركت در انتخابات بوده اند، البته با برداشتي از انتخابات سال 88 و با اين تاكتيك كه بهترين راه براي به چالش كشيدن حداكثري نظام انتخاب شود. اين مدافعان معتقد بودند كه بايد هواداران جنبش سبز نيز در مدت باقيمانده از جزئيات اين هدف آگاه شوند و به تعبيري براي اين برنامه فرهنگ سازي شود. مخالفان شركت در انتخابات اما معتقد بودند كه امكاني براي ارتباط با هواداران جنبش سبز وجود ندارد و حضور در انتخابات، عملاً به فرصتي براي گرم كردن تنور آن بدل مي شود.
اين همكار نشريات زنجيره اي در احصاي ديگر سردرگمي هاي اصلاح طلبان خاطرنشان مي كند: در عين حال، نحوه مواجهه اصلاح طلبان با افرادي كه به صورت منفرد مي خواهند كانديدا شوند نيز مشخص نيست. پيش از اين موسوي خوئيني ها گفته بود اگر اين افراد خود تصميم بگيرند كه در انتخابات شركت كنند ما آنان را ملامت نمي كنيم و مخالفت نداريم. هر چند شاخه هاي جوان تر درون احزاب اصلاح طلب، افرادي را كه به نام اصلاح طلبي قصد حضور در انتخابات داشته باشند، تهديد هم مي كنند.
وي مي افزايد: اين مواجهه البته طبيعتاً نمي تواند مترادف با تحريم صددرصدي انتخابات باشد. در دوره هاي گذشته اصلاح طلبان مي توانستند به شكل گيري مجلسي مانند مجلس پنجم دلخوش باشند، اما اين رويا در انتخابات مجلس هشتم ناكام ماند و اصلاح طلباني كه وارد مجلس هشتم شدند نتوانستند تجربه موفقي داشته باشند، شايد از اين رو كه حاكميت تجربه هاي متعدد را آزموده و تنها به اصلاح طلبان بي خطر اجازه حضور در انتخابات مجلس هشتم را داده بود.
وي درباره اقليت مجلس نوشت: نحوه مواجهه اقليت مجلس با حوادث انتخابات رياست جمهوري و خصوصاً پس از 25 بهمن 89 نشان داد كه اصلاح طلبان نمي توانند براي يك روز هم كه شده به اين اقليت دلخوش باشند. تنها خاصيت اقليت مجلس براي اصلاح طلبان شايد اين است كه آنان مي توانند در اوضاعي كه دسترسي اصلاح طلبان به همه منابع قطع شده است، در موارد خاص روايتگر اخباري مهم باشند. دو ماه مانده به انتخابات مجلس البته زمان زيادي براي بحث درباره تفاوت واژه هاي تحريم و عدم شركت در انتخابات نيست. اصلاح طلبان چه راهي به مجلس نداشته باشند و چه در اقليت خود، وارد مجلس بعدي شوند، به طور حتم از مجلس هفتم و هشتم قوي تر نخواهد بود.
حالا كجا شو ديدي آقاي كاتب!
كاتب ويژه خاتمي و همكار روزنامه زنجيره اي سلام با افسردگي تمام گروه هاي اپوزيسيون را مورد هجو قرار داد.
بابك داد در زمان رياست جمهوري خاتمي، كاتب ويژه وي بود. وي بلافاصله پس از اوج گيري فتنه و آشوب در سال 88 و بي آنكه تحت تعقيب و فشار باشد به سوداي اقامت در فرانسه از كشور خارج شد اما تا مدت ها ادعا مي كرد در داخل كشور در حال فرار و مبارزه است! اكنون حدود يك سال و نيم از خروج نامبرده از ايران مي گذرد و وي بي آن كه توضيح دهد خود غير از خوردن و خوابيدن چه مبارزه اي كرده، تصويري بي عرضه از گروه هاي اپوزيسيون خارج كشور ترسيم مي كند.
«داد» در گويانيوز اپوزيسيون را «سرگردان» و «زنداني خود» خواند و نوشت: بسياري از اينها كه ساكن آمريكا هستند، نمي توانند به جز در محله لس آنجلس كه به «تهرانجلس» مشهور شده زندگي كنند و بسياري از مهاجران، بعد از سالها زندگي در كشورهاي خارجي، هنوز زبان خارجي نمي دانند. زيرا آنها به نوعي در محدوده همان تنگ كوچك شنا مي كنند.
وي اضافه كرد: «به صورت اسمي ما داراي دهها حزب سياسي مخالف با حكومت ايران هستيم اما در عمل، اين احزاب حتي قدرت برگزاري يك تجمع چشمگير ندارند! آنها هنوز قدرت تشكيل يك گردهمايي و هم انديشي با همديگر را ندارند و هرگز نتوانسته اند يك پارلمان و كنگره از مخالفان تشكيل بدهند. گروههاي اپوزيسيون در مجموع به «مجمع الجزاير پرشماري» شباهت دارند كه با وضعيت فعلي، هيچكدام از جزيره هاي كوچك قابل سكونت نيستند!... در اين ميان، دستگاههاي تبليغاتي و امنيتي جمهوري اسلامي هم بيكار نيستند و به هر چه دورتر شدن اين جزاير كوچك، كمك مي كنند. تخم بدبيني و شك مي كارند و «تفرقه» درو مي كنند! هنگامي كه ما زنداني جزيره خويش باشيم، به قاتل خويش مبدل خواهيم شد. ما قاتل خويشتنيم! در واقع قبل از آنكه حكومت، اپوزيسيون را ناكارآمد كرده باشد، اين خود اپوزيسيون است كه زندانبان و قاتل اپوزيسيون شده است!»
به نظر مي رسد به تدريج بوي كباب از مشام آقاي داد دور شده كه اندك اندك واقعيت ها را - به انضمام نحوه تأمين مواجب نوكري و ارتزاق در ينگه دنيا آن هم در ميان صدها آدم گرگ تر و كلاهبردارتر از خود- لمس مي كند.
به تازگي سايت اپوزيسيوني اخبار روز در گزارشي تصريح كرده بود: اصلاح طلبان از چند سال پيش به واسطه فرستادن برخي نيروهاي خود به خارج كشور درصدد راه اندازي آلترناتيو جمهوري اسلامي بودند اما اكنون با وضعيت توهمي كنار آمده و نفوذ اجتماعي خود را از دست داده اند.
اسرائيل: اروپايي ها فقط ما را سياه مي كنند!
نخست وزير و وزير خارجه رژيم صهيونيستي معتقدند: كشورهاي اروپايي در تحريم عليه ايران جدي نيستند.
به گزارش راديو اسرائيل، نتانياهو در جمع سفراي اين رژيم گفت: «تحريم ها عليه ايران كافي نيست.» ليبرمن وزير خارجه نيز تحريم هاي كشورهاي اروپايي عليه حكومت ايران را «جدي» ندانست و گفت: «به اين نتيجه رسيده ام كه برخي از كشورهاي اروپايي، تحريم ها را عملي نمي كنند و تنها ژست ظاهري مي گيرند و هدف شان جلوگيري از برنامه هسته اي ايران نيست.»
وي خطاب به اين كشورهاي اروپايي گفت: «لازم نيست براي دادن آرامش خاطر به اسرائيل زحمت بكشيد!»
جروزالم پست نيز از قول نتانياهو نوشت: اسرائيل مطمئن نيست تحريم ها بتواند برنامه هسته اي ايران را متوقف كند. با اين حال برخي كشورهاي اروپايي به تحريم ايران بي علاقه هستند.
سال گذشته يك مقام صهيونيست تصريح كرده بود اروپايي ها شب هنگام عليه ايران تحريم هايي را به تصويب مي رسانند اما صبح كه مي شود صدها شركت اروپايي براي عقد قرارداد با ايران صف مي كشند!
قريحه خوبي داري رمان هاي سنگين را زياد بخوان!
پاسخ تمسخرآميز خاتمي به نامه كسي كه ادعا مي كند در زندان اوين بازداشت بوده، محافل ضد انقلاب را عصباني كرد.
نويسنده نامه ادعا كرده بود در بند 209 تحت فشار و شكنجه بوده و داستان آن را نوشته است. به گزارش «كلمه» او در ابتداي نامه خود به خاتمي نوشته بود «آقاي خاتمي عزيز، بعضي خاطرات براي آدم هميشه يك راز مي مانند. رازهايي كه تو ناگزير از سركوب آن ها هستي. مترصد فرصتي بودم تا داستاني را كه براي من از اين رازهاست به شما هديه كنم و چه فرصتي مناسب تر از سالروز تولد شما. تقديم به شما كه محرم رازها و دردهاي ماييد». اما خاتمي در پاسخ به او مي نويسد كه شما فرد خلاقي هستيد و با مطالعه آثار ادبي، نويسنده خوبي مي شويد! خاتمي در پاسخ، متن نوشته شده را جذاب توصيف كرده و مي نويسد: آنچه در خور توجه است اينكه شما علاوه بر روشن بيني، تعهد و پايداري در خور تحسين كه هزينه آن را نيز با بزرگواري پرداخته ايد، داراي قريحه اي خوب در هنر و خلاقيت هاي هنري هستيد كه اگر انشاالله نسبت به تعميق و بسط آن اهتمام كنيد مي توانيد آثار ارزنده اي را نيز داشته باشيد. مطالعه آثار ادبي نويسندگان و داستان نويسان و خواندن رمانهاي سنگين و آغاز كردن با نوشتن داستانهاي كوتاه انشاالله مي تواند منشا پديد آمدن آثار ارزنده خواهد بود!
گفتني است هر چند از اين قبيل نامه هاي جعلي كه نويسنده بي نام و نشان ادعا مي كند مورد شكنجه واقع شده، در فضاي مجازي فراوان منتشر مي شود اما پاسخ خاتمي باعث كلافگي عناصر ضد انقلاب شده است چنان كه پايگاه اينترنتي خودنويس ذيل اين خبر و از قول كامنت هاي مخاطبان نوشت: خاتمي لابد فكر كرده طرف واسه اش قصه نوشته! رئيس مون خاتمي بود كه وضعمون اين جوري شد.... ربطش را بايد از خود خاتمي پرسيد؛ به هر حال نقشش را آن قدر خوب بلد بود كه من يكي را 4 سال، بعضي از دوستانم را 8 سال و ظاهرا بعضي هاي ديگر را مادام العمر فريب داده است... واي بر ما كه اميد و حامي جنبشمون خاتمي و هاشمي باشه.
اصلاح طلبان نمي توانستند افتضاح تر از اين موضع بگيرند
چرا اصلاح طلبان با وجود اعلام عدم شركت در انتخابات از واژه تابو مانند «تحريم» استفاده نكردند؟
حسين قاضيان از تئوريسين هاي حزب مشاركت كه در آمريكا اقامت دارد، در پاسخ به اين پرسش راديو فردا گفت: عمده نيروهايي كه در اين دوره خواهان اين شدند كه شركتي در انتخابات وجود نداشته باشد. در عين حال از واژه تحريم استفاده نكردند، از نيروهاي درون حاكميت محسوب مي شدند و واژه تحريم متعلق به مخالفان جمهوري اسلامي است. اين واژه از اولين روزهاي پس از پيروزي انقلاب از جانب مخالفان سرسخت جمهوري اسلامي به ويژه از جانب نيروهاي چپ غيرمذهبي شكل گرفت و اين واژه يك رنگ و بوي ضد حاكميتي دارد.
وي اضافه كرد: عامل ديگر اين است كه اعلام تحريم با اعمال تحريم فرق دارد و اين نيروها شايد واقف شده اند به اين كه نمي توانند اعمال تحريم كنند بلكه فقط بايد اعلام تحريم كنند. و وقتي شما اعلام تحريم كرديد ولي اعمال تحريم نكرديد ممكن است پيش گرفتن اين تاكتيك سياسي را لوث كند و بنابراين بهتر است كه كمتر و صرفه جويانه تر از اين واژه استفاده كنند تا خود اين واژه و اعمال آن كمتر امكان لوث شدن داشته باشد.
جوادي حصار عضو مركزيت حزب اعتماد ملي نيز گفته است: در شرايط فعلي با توجه به همه امكانات و ابعاد مختلف اين ماجرا فعلا به اين نتيجه رسيديم كه نه كانديدا داشته باشيم و نه از كانديدايي حمايت كنيم. در بين نيروهاي حزب ما افرادي هم به چشم مي خوردند كه مايل بودند حتي در انتخابات شركت كنند. بعضي هايشان الان نماينده مجلس هستند و بعد از انتخابات حتي استعفا نكرده اند و كارشان را ادامه دادند و مشخص است كه مشي مدارا با جريان حاكم را پيشه خودشان كرده اند و در اين حوزه هم خيلي با جريان حزب هماهنگي نشان ندادند.
در همين حال پايگاه اينترنتي بالاترين موضع دو پهلوي اصلاح طلبان را اسباب سردرگمي بيشتر توصيف كرده و نوشت: موضع گيري اصلاح طلبان مذهبي در مورد انتخابات پيش روي مجلس بشدت منفعل و افتضاح ارزيابي مي شود زيرا نيروي سياسي بايد موضع شفاف و قاطع در سياست داشته باشد. اينكه سياستمداري نه در امر سياسي شركت كند و نه آن را تحريم كند موضعي انفعالي و بيهوده است كه همه ضررهاي شركت كردن و تحريم را توأمان دارد ولي كمترين منفعت آندو را ندارد.
بالاترين كه طي چند هفته اخير و در حجمي وسيع از جنجال تحريم انتخابات دفاع مي كرد، اكنون خواستار نامزدي اصلاح طلبان شده تا هم از فرصت رد صلاحيت و هم از فرصت تأييد صلاحيت احتمالي- هر دو - و نهايتا القاي تقلب استفاده كرد.
از اينجا رانده، از آنجا مانده نه روي آمدن و نه روي تحريم!
يك همكار نشريات زنجيره اي كه چند ماهي است به واسطه پايان دوره محكوميت آزاد شده، وضعيت اصلاح طلبان در هر دو صورت شركت يا عدم شركت در انتخابات را آشفته و سردرگم تلقي مي كند.
«احسان مهرابي» با معرفي رمضان زاده عضو شوراي اطلاع رساني در دولت اصلاحات بود و با روزنامه هاي زنجيره اي نظير اعتماد، اعتماد ملي و فرهيختگان همكاري كرده است. وي در تحليلي كه از سوي پايگاه اينترنتي مردمك منتشر شده مي نويسد: اصلاح طلبان مبدع واژه هايي چون آرامش فعال بوده اند كه معلوم نمي كرد در آرامش هستند يا به دنبال فعاليت. «عدم شركت فعال» هم آخرين واژه ابداع شده از اين دست است. ابداع اين واژه ها هم شايد به اين دليل است كه برخي اصلاح طلبان همواره تلاش كرده اند بگويند ما نه اين هستيم نه آن؛ ما چيزي هستيم كه با اين و آن فرق دارد و احتمالاً به همين دليل هم ما واژه تحريم را به كار نمي بريم چون اين واژه در طول 30 سال گذشته از سوي مخالفان نظام به كار گرفته شده است. اصلاح طلبان البته در پاسخ به منتقدان مي گويند كه ما مي گوئيم «عدم شركت»، شما بگوئيد «تحريم»؛ چندان فرقي هم با يكديگر ندارند. البته شايد اين رفتار براي اصلاح طلبان طبيعي باشد، اما معلوم نيست لزوماً مورد پذيرش طرفدارانشان نيز قرارگيرد.
وي فاش مي كند: گپ و گفت هاي اصلاح طلبان براي انتخابات از چند ماه گذشته آغاز شد و حتي چهره هايي چون هاشمي رفسنجاني نيز در جريان اين بحث ها قرار داشتند. مدافعان و مخالفان شركت هم البته متفاوت بودند. اين بار برخي از چهره هاي اصلاح طلب نيز مدافع شركت در انتخابات بوده اند، البته با برداشتي از انتخابات سال 88 و با اين تاكتيك كه بهترين راه براي به چالش كشيدن حداكثري نظام انتخاب شود. اين مدافعان معتقد بودند كه بايد هواداران جنبش سبز نيز در مدت باقيمانده از جزئيات اين هدف آگاه شوند و به تعبيري براي اين برنامه فرهنگ سازي شود. مخالفان شركت در انتخابات اما معتقد بودند كه امكاني براي ارتباط با هواداران جنبش سبز وجود ندارد و حضور در انتخابات، عملاً به فرصتي براي گرم كردن تنور آن بدل مي شود.
اين همكار نشريات زنجيره اي در احصاي ديگر سردرگمي هاي اصلاح طلبان خاطرنشان مي كند: در عين حال، نحوه مواجهه اصلاح طلبان با افرادي كه به صورت منفرد مي خواهند كانديدا شوند نيز مشخص نيست. پيش از اين موسوي خوئيني ها گفته بود اگر اين افراد خود تصميم بگيرند كه در انتخابات شركت كنند ما آنان را ملامت نمي كنيم و مخالفت نداريم. هر چند شاخه هاي جوان تر درون احزاب اصلاح طلب، افرادي را كه به نام اصلاح طلبي قصد حضور در انتخابات داشته باشند، تهديد هم مي كنند.
وي مي افزايد: اين مواجهه البته طبيعتاً نمي تواند مترادف با تحريم صددرصدي انتخابات باشد. در دوره هاي گذشته اصلاح طلبان مي توانستند به شكل گيري مجلسي مانند مجلس پنجم دلخوش باشند، اما اين رويا در انتخابات مجلس هشتم ناكام ماند و اصلاح طلباني كه وارد مجلس هشتم شدند نتوانستند تجربه موفقي داشته باشند، شايد از اين رو كه حاكميت تجربه هاي متعدد را آزموده و تنها به اصلاح طلبان بي خطر اجازه حضور در انتخابات مجلس هشتم را داده بود.
وي درباره اقليت مجلس نوشت: نحوه مواجهه اقليت مجلس با حوادث انتخابات رياست جمهوري و خصوصاً پس از 25 بهمن 89 نشان داد كه اصلاح طلبان نمي توانند براي يك روز هم كه شده به اين اقليت دلخوش باشند. تنها خاصيت اقليت مجلس براي اصلاح طلبان شايد اين است كه آنان مي توانند در اوضاعي كه دسترسي اصلاح طلبان به همه منابع قطع شده است، در موارد خاص روايتگر اخباري مهم باشند. دو ماه مانده به انتخابات مجلس البته زمان زيادي براي بحث درباره تفاوت واژه هاي تحريم و عدم شركت در انتخابات نيست. اصلاح طلبان چه راهي به مجلس نداشته باشند و چه در اقليت خود، وارد مجلس بعدي شوند، به طور حتم از مجلس هفتم و هشتم قوي تر نخواهد بود.